چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/نا رفیقان چون به یکرنگان دو رنگی می کنند
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/narafighan_chon">نا رفیقان چون به یکرنگان دو رنگی می کنند</a></li> </ul> </nav>

نا رفیقان چون به یکرنگان دو رنگی می کنند

نا رفیقان چون به یکرنگان دو رنگی می کنند

از چه تفسیر در رنگی را زرنگی می کنند

در مقام صلح این قوم آر سپر انداختند

تیغ بازی با سلحشوران جنگی می کنند

دیو را خوانند همسنگ پری هنگام مهر

روم را در گاه کین همرنگ زنگی می کنند

 عرض وطول ارض را از بهر خود خواهند و بس

با همه روزی فراخی چشم تنگی می کنند

شیر مردی را اگر بینند این رو به وشان

 خرد با سرپنجهای خوی پلنگی می کنند 

 نام آزادی برای خویش ساز ندانحصار 

بازی این رل را حریفان باقشنگی می کنند

و آنکه ما او را صمد جو سالها پنداشتیم 

در نهانش صد صنم پیچیده در دستار بود

زاهد مردم فریب ما که زد لاف صلاح

روز اندر مسجد و شب خانه خمار بود

 بیقراری گر بظاهر بودش از عقد قرار

عاقد آن را به باطن محرم اسرار بود 

بود یک چندی به پیشانیش اگر داغ وطن

شد عيان كان داغ بهر گرمی بازار بود

پای بی جوراب دستاویز بودش بهر زهد

با وجود آنکه سر تا پا كله بردار بود

 فرخی را رشته تسبیح سالوسی فریفت

گر نهانی متصل آن رشته با زنار بود

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین