زندگانی گرمراعمری هر انسان کرد و رفت
مشکل مارا بمردن خوب آسان کرد ورفت
جغد غم هم دردل ناشاد ما ساکن نشد
. آمد و این بوم رایكباره ویران کرد و رفت
جانشین جم نشد اهریمن از جادوگری .
چندروزی تکیه بر تخت سلیمان کردورفت
پیش مردم آشکاراچون مرا دیوانه ساخت
. روی خودرا آن پری از دیده پنهان کرد و رفت
وانکرد از کار دل چون عقده بادمشکبوی
. گردشی در چین آن زلف پریشان كردورفت
پیش از اینها در مسلمانی خدائی داشتم
بت پرستم آن نگار نامسلمان کرد و رفت
با رمیدنهای وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی راباغزل سازی غزلخوان کرد و رفت
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: