چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/آی آدم ها
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/ay_adamha">آی آدم ها</a></li> </ul> </nav>

آی آدم ها

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!

یک نفر در اب دارد می سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره وسنگین که می دانید.

آن زمان که مست هستید از هیال دست یابیدن به دشمن،

آن زمان که پیش خود بیهود پندارید

که گرفتستید دست ناتوانی را

تا توانایی بهتر را پدید آرید،

آن زمان که تنگ می بندید

بر کمرهاتان کمربند.

در چه هنگامی بگویم من؟

یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان!

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!

نان به سفره، جامه تان بر تن؛

یک نفر در آب می خواند شما را.

موج سنگین را به دست خسته می کوبد

باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده

سایه هاتان را ز راه دور دیده

آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون

می کند زین آبها بیرون

گاه سر، گه پا.

آی آدمها!

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید،

می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدمها که روی ساحل ارام در کار تماشایید!

موج می کوبد به روی ساحل خاموش

پخش مب گردد چنان مستی  به جای افتاده. بس مدهوش

می رود نعره زنان. وین بانگ باز ار دور می آید:

...«آی آدمها»-

و صدای باد هر دم دلگزاتر،

در صدای باد بانگ او رهاتر

از میان آبهای دور و نزدیک

باز در گوش این نداها:

...«آی آدمها»- 

27آذر 1320

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین