به من گفتی از دوستداران خود
بجویم مگر حرز جان بیشتر
چو بر من گراید ولی هم زمن
گراید به طبعم بدان بیشتر
همین کردم و مهربانم به دل
بسی زخم زد هر زمان بیشتر
عیان بیشتر زد و گر خود نهان
ندانم چه گویم چه سان بیشتر
نهان وی از هر عیان بیش اگر
عیان وی از هر نهان بیشتر
مرا صحبت دوستان لاجرم
شد آخر به جانم چنان بیشتر
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: قطعه
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: