مرا ز هر چه که نیکوست در جهان پی آن
به طیب خاطر روشن مدام کوشیدن
خوش است مثل بهائم گریز از رو شهر
چو رود از پی کهسارها خروشیدن
شب دراز نشستن به صحبت یاران
به یاد رفته و ذکر گذشته جوشیدن
زنان بیخته با گندم سیه خوردن
از آب چشمه ی کوه «کَلار» نوشیدن
شکار کردن و کار و کتاب و گوشه ی «یوش»
چنان که زیبد بر مرد، زنگ های رمه
ز مبدائیکه نباشد عیان، نیوشیدن
به نغمه ی طبری خواندن و برابر آن
در گشاده ی فرسوده، گاو دوشیدن.
آستارا. 3 خرداد 1310
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: چهار پاره
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: