چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/شمع کرجی
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/shame_karaji">شمع کرجی</a></li> </ul> </nav>

شمع کرجی

شب، بر سر موج های در هم بر هم،

صیاد چو بیره کرجی می راند،

شب می گذرد. در این میانه کم کم

شمع کرجی ز کا در می ماند،

می کاهدش از روشنی زرد شده.

گویای حکایتی ست آن شمع خموش،

افسرده ز رنج و تن بپاشیده ز هم.

می آید از او صدای دلمرده به گوش

و قامت یک خیال روشن شده خم،

 با ظلمت موج می زند حرف غمین.

صیاد در این دم ز بجا مانده ی شمع

برگرد فتیله می گذارد دائم،

وز هر طرفش صاف کند، سازد جمع،

آن گه به مقرش بنشانده قائم،

 بندد به امید سوی او باز نگا

لیک نگه دیگر او، خیره شده،

بر چهره ی دریاست کز آن نقطه ی دور،

موجی بر سر موج دگر چیره شده،

می آید و می کند سراسیمه عبور

دنبال بسی جانوران رو بگریز.

می بلعد هر چه را به راهش سنگین،

سنگین تر از انحلال آن دل آویز،

داده به شب نهفته دست چرکین،

وندر همه طول و عرض دنیای ستیز،

یک چیز به جای خود نمانده بی جوش.

اومانده و ظلمت و صدای دریا،

یک شعله ی افسرده بر او چشمک زن،

چون نیست در آن شعله دوامی پیدا،

حیران شده می جود به حسوت ناخن،

  بد روی تر آیدش جهان پیش نظر.

یک قایق خیره، هیکلی چیره و موج،

افتاده به مجمری قناویز کبود،

هر چیز برفته و آمده، یافته اوج،

جز مایه ی امید وی آن گونه که بود،

 وینگونه که این زمان در این حادثه هست.

پس بر سر موج های دریای عبوس،

آن هیکل دیوانه ی هائل در بر،

هر لحظه قرین یک خیال و افسوس،

اشکال هراسناکش آید به نظر،

آرام تر از نخست راند قایق.

رنجه شودش دل از تکاپوی و تعب.

هر دم تعبش به حال دیگر فکند.

وندر همه گیر و دار این شور و شغب

او باز به بیمار غمش دست زند،

بر گیردش از مقر به سر پنجه ی سرد.

نظاره کنان جای دگر جاش دهد.

دو چشم بر او دوخته حیران گردد.

لیکن به هر آن گوشه که مأواش دهد،

آن شمع شود خموش و ویران گردد:

 محروم ز روشنی ست، همچون دل من.

19 فروردین 1305

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین