چون به کام دل نشد، دستی در آغوشت کنم
میروم تا در غبارغم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم، تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
ای دل از این شام ظلمت گر سلامت بگذری
صبح روشن را غلام حلقه در گوشت کنم
بعد از این، ای بینصیب از مستی جام مراد
از شراب نامرادی مست و مدهوشت کنم
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: