چراغک / فریدون مشیری(فریدون مشیری)/مجموعه شعر تشنه طوفان/در آغوش مهتاب
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon-moshiri">فریدون مشیری(فریدون مشیری)</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/teshne_toofan">مجموعه شعر تشنه طوفان</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/teshne_toofan/dar_aghooshe_mahtab_moshiri">در آغوش مهتاب</a></li> </ul> </nav>

در آغوش مهتاب

این منم تنها و حیران، نیمه شب

کرده‌ام همراز خود، مهتاب را

گویم امشب بینم آن گل را به خواب؟

من مگر در خواب بینم، خواب را

 

پرتو نور خیال انگیز ماه

روح را تا آسمان ها می برد

هر کجا زیبایی و لطف و صفاست

روح عاشق را به آنجا می برد

 

می گشایم دست: " آغوشت کجاست؟"

آه: این آغوش گرم و نرم توست

این همان گیسوی پر چین و شکن

وین همان چشمان پر آزرم توست

 

" این تویی"؟ می گیرمت چون جان به بر

با دل و جان می گریزم در برت،

این همان دست نوازش بخش توست

وین تن از برگ گل نازک ترت

 

روز تا شب سوختم چشم انتظار

تا در آغوشت کشم شب تا سحر

درد هجرانت مرا دیوانه کرد

از دل دیوانه ام دیوانه تر

 

تا لبانت را لبم پیدا کند

یک دو جا بر گونه ات لب می نهم

آرزو نالد که: گر دستم رسد،

لب بر آن لب روز تا شب می نهم

 

زیر نور ماهتاب تابناک

بوسه باران می کنم روی تو را

از نسیم نیمه شب آهسته تر

می گشایم حلقه موی تو را

 

بادم آمد: در گریبان ریختی

صبحدم، گلبرگ های یاس را

تا بیارایی به بوی جانفزا

سینه تابنده الماس را

 

می گذارم سر میان سینه ات

شهد جان می ریزی اندر ساغرم

خوب می بینم که دل می سوزدت

بر لبان خشک و چشمان ترم

 

با محبت می کنی بر من نگاه

می بری از کف قرار و هوش من

می شوم مدهوش در آغوش تو

می روی از هوش در آغوش من

 

ماه میگوید : فریدون خفته ای ؟

عافبت دیدی که خوابت در ربود ؟

می گشایم چشم و می بینم که وای

وای بر من، هر چه دیدم خواب بود

این منم تنها و حیران نیمه شب

دیدگان خسته ام در جستجوست

می دوم گریان در آغوش خیال

روح شیدا می رود آنجا که اوست

 

بخت اگر یاری کند ای نازنین

یک شب آخر در برت خواهم کشید

تا نفس باقی ست آب زندگی

از لب جان پرورت خواهم چشید

 

آرزو در سینه غوغا می کند

من نگویم در به رویم باز کن! 

من خریدار تو و ناز توام

نازنینی هر چه خواهی ناز کن!

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین