چراغک / فریدون مشیری(فریدون مشیری)/مجموعه شعر تشنه طوفان/پشیمانی
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon-moshiri">فریدون مشیری(فریدون مشیری)</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/teshne_toofan">مجموعه شعر تشنه طوفان</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/teshne_toofan/pashiman2_moshiri">پشیمانی</a></li> </ul> </nav>

پشیمانی

بوسه ای  کرد از من تمنا

آن دل افسرده با بیقراری

گونه هایم شد از شرم گلگون

سخت کردم ولی پایداری

دل در آغوشم از شوق لرزید

همچو گل از نسیم بهاری

روی گردانده پاسخ نگفتم

 

خواست لب بر لبانم گذارد

رازها خواندم از دیدگانش

التهاب دل از حد فزون شد

گفتی افتاده آتش به جانش

آخر از خشم فریاد کردم

آب شد بوسه بین لبانش

چهره ی خویش پوشاندم از شرم

 

لرزه ای به سر و پایم افتاد

کرده بودم جهان را فراموش

تا چنین دید بر جای خود ماند

لحظه ای چند مبهوت و خاموش

بوسه ای ساده بر موی من زد

رفت و جنگل گرفتش در آغوش

آه من ماندم آن گوشه تنها

 

گوییا آتش این ندامت

شعله ور کرده سر تا به پایم

میدود از پیش سوی جنگل

مردم دیده ی بینوایم

می برم سر میان چمن ها

تا  کسی نشنود ناله هایم،

ناله های پشیمانی من.

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین