چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/آن پنجره بر بند...!
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/an_panjere_barband">آن پنجره بر بند...!</a></li> </ul> </nav>

آن پنجره بر بند...!

افسون تو، دیوانه کند، دیو و پری را

مستانه، چو آغاز کنی، عشوه گری را

ای سنبل گیسوی تو، بر سینه سمن بیز

دل، بی تو نخواهد، گل باغ دگری را

کوتاهی دامان تو نازم، که بر افکند

از پیش نظر، پرده ی کوته نظری را!

ای خفته در آغوش من، آن پنجره بر بند

تا نشنوم، آواز خروس سحری را

هز ساق تو، بر سینه خرامد، به سر انگشت

دلداده، اگر پیشه کند، کور و کری را

ترسم، که بدین خنده ی شیرین طربناک

از قهقه، خاموش کنی، کبک دری را

مستم کن و، بگذار، کزان گلبن آغوش

در سینه کشم، عطر خوش بی خبری را

بر مرمر گلفام تنت، جامه دریغ است

رو، در فکن این کرست تنگ فنری را

از لاله رخان، دل بتو پرداخت، فریدون 

کامش ده و، مشکن دل مرد هنری را!

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین