چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/آواز قوها...
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/avaze_ghooha">آواز قوها...</a></li> </ul> </nav>

آواز قوها...

دریغا! که درمانده از جستجوها 

نشستیم بر گور بس آرزوها!

ننوشیده جامی، زمینای هستی

فشردندمان، پنجه ها بر گلوها

سپردیم،  نالان و سرگشته، عمری 

ز آهو دلی، با پلنگینه خوها!

شگفت آید، از جان بیدار خویشم

که شد مست افسون آن رنگ و بوها

گرانمایه هنگام شور و توان را 

بسر برد، در خیل هنگامه جو ها!

نه بگرفت پندی، ز پاکیزه دل ها

نه برداشت کامی، ز پاکیزه روها

کنون شامگاه است و، بر دشت هستی

سیاهی شتابد، ز سوها به سوها

گریزنده خورشید تابنده، هر دم 

فروتر کشد، همچو غلتنده گوها

نه جامی، که جانی رساند، به لبها

نه یاری، که تاری گشاید، ز موها

بپاشیده، با مرگ رندان، طرب ها

در افتاده بر گور مستان، سبوها!

درین دشت خونین، من آن خسته جانم

که وامانده، از پشت آن گرم پوها

فرا پیش چشمم، خروشنده آبی

که گرداب مرگ است و پایان جوها!

هوس در دلم شعله ور، تا که جان را!

فروغی دگر بخشم، از شستشوها

شگفتا ! به اندیشه چون دیده بندم

نیوشم ز دریاچه، آواز قوها...

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین