چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/بهار، نوروز، گل، شراب، زن...
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/bahar_norooz_gol_sharab_zan">بهار، نوروز، گل، شراب، زن...</a></li> </ul> </nav>

بهار، نوروز، گل، شراب، زن...

سر این سبزه، چه نغز است،گل روی تو دیدن

به کنار تو نشستن، ز قفای تو دویدن 

عرق آلود گریزت، پس هر صخره گرفتن

سر رلف تو گشادن، لب گرم تو مکیدن

سر دست تو بدست، از سر آن جوی خروشان

خوش و خندان، به سبکبالی پروانه پریدن

به تکاپوی نشاط، از دل آن دشت گل آرا

سر هر سنبله کندن، بن هر ساقه مزیدن

تک آن دره، فرو ماندن و در سایه نشستن

تب آن بوسه، فرو کشتن و از سایه رمیدن

پی افکندن اندام تو، در موج بلورین

به دو صد حیله، ترا تا سر آن چشمه کشیدن

چو ترا جامه ی چسبنده، نمودار تن آمد

به تراش تن شاداب تو، آن جامه دریدن!

بتو پیوستن و، آن شور گنه، در تو فشاندن

ز تو بگسستن و، آن سوزنگه، برتو تنیدن!

تن گلبوی تو بر سینه فشردن، به غنودن

سر چون گوی تو بر سانه گرفتن، به خمیدن

همه چون باغ هوس، در بر ناز تو شکفتن

همه با داغ نفس، بر گل روی تو دمیدن!

به خرام خوش آن ساقه ی نیلوفر وحشی

به سراپای تو، با دامن پر غنچه، خزیدن!

ز بلور تنت، آن گرمی جان پرور خون را

به سر انگشت عطشناک نوازنده چشیدن!

به گریبان تو لغزیدن و، در سینه فتادن

ز گلوگاه تو بوسیدن و، بر شانه رسیدن

بر آن بید نگوناره، به راه تو نشستن

سر آن جوی خروشنده، کنار تو لمیدن

ز رخت،خنده زنان، بوسه ی دزدانخ ربودن

ز لبت، باده کشان، نغمه ی مستانه شنیدن

به تمنای دل، ای درد تو بر جان فریدون

لب پر نوش تو خستن، گل آغوش تو چیدن

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین