چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/درد شاعر
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/darde_shaer_fereidoon">درد شاعر</a></li> </ul> </nav>

درد شاعر

لبانت بر لبانم، بوسه ی مار است پنداری

در آغوشت، تنم بر بستر خار است پنداری

هزاران عشوه بابد، یار شیرینکار شاعر را

ولی، گوش ترا،زین گفته،آزار است پنداری

درین وادی، رها گر سازمت، چون آهوان، خوشتر

که طوق نوش و نازت، گردن افشار است پنداری

چو دل، بر تخت شاهی، بخت آغوش گدا خواهد

گرش صد غم رسد بر جان، سزاوار است پنداری

دلش بی درد و مهرش سرر و چهرش زرد و لب خندان!

فریبم تا دهد زینگونه، ناچار است پنداری!

نداند شعر و چون بر خوانمش، صد آفرین گوید!

به سر مستی، دلش زان نغمه، سرشار است پنداری!

خداوندا، به ناز نازک اندیشی رسان، مارا

که این نازک میان، تصور دیوار است پنداری!

هنر، چون بر هنر سنجان زیبارد نثار آید 

گلی پر خنده، در آغوش گلزار است و پنداری

بدل گویم رهایش کن، حذر از بوسه هایش کن 

هنوز این بینوا، در بند آن یار است پنداری!

فریدونا! مرنجان خاطر نامهربانش را 

که با ناز دروغین، از تو بیزار است پنداری

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین