چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/کوه
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/kooh_fereidoon">کوه</a></li> </ul> </nav>

کوه

گفت یاری: نو سرایان را بدل

کینه ورزی هاست، با آثار تو!

تا ترا انکار سالاری کنند

دیده بر دوزند، از دیدار تو!

سنگ اول را تو بنهادی بجا

دیگران خشتند، بر شالوده ات

و آنچه، این غوغاگران پیومده اند 

گام دیگر بوده، بر پیموده ات

گر چه، از یادت خموشند، این گروه

از تو، باشد در جهان، آوازه ها

رخنه بندانند بر نامت، ولی

پیک شعرت، رفته تا دروازه ها

گفتمش: من کوه دورانم، به شعر 

سر بگردون سوده، بر بنیاد خویش 

وین حسودان، چون هواپیما، به ابر

گوش خلقی برده،از فریاد خویش

لاف ایشان، گرد بادی، کز شتاب 

میوزد هر لحظه، از دنبالشان

 کرده کورآن گرد باد، از گمرهی 

وقت مردن، چشم استدلالشان

تا نکوبد بادشان بر من- ز هول

دیده ها بندند، از دیدار من

لیک، محکومان مرگ اند، این گروه

بهره ها نابرده، از انکار من

گر، به انکار، از میان رفتی رقیب

عنصری را، دست غوغا کم نبود!

ور، فروشستی هنر را، کینه توز

نام فردوسی، درین عالم نبود!

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قطعه

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین