چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/رنگین بهار
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/rangin_bahar">رنگین بهار</a></li> </ul> </nav>

رنگین بهار

چون پونه ها، سربرزند، از گرد جوها

رنگین بهار آید، به چندین رنگ و بوها

بادام عطر افشان، فرو ریزد، به شادی

گلبرگ ها، بر غنچه ی سرخ هلوها

ازسبزه ها، بوی خیار نوبر،آید

چون بر چمن ها بگذری، با تازه رودها

رقصنده بید، باد نوروزی،بصد ناز

افشان کند، بر چشمه ها، آشفته موها!

گردش کنان، بوی گل سرخت، ز مستی

در کوچه باغی ها،نشاند، بر سکوها

از برف سیمین، سرزند، ریواس نوخیز

پاکیره تر، از پیکر پاک نکوها

غوغا کنان، هرسو شتابد، دوره گردی

بادام سبز اندر طبق، برگرد کوها

دریاچه، پر از زورق سیمینه گردد

چون، بادبان ها بر گشاید، بال قوها!

بر برکه ها، سرخ و، بنفش و، زرد و ، نیلی

مرغابیان را، بنگری، در شستشوها!

در پیش چشم،آن مخملی فرش نگارین

تا پیکرتن گسترده، از سوها به سوها

نرگس، مگر بیمار ناز آلوده باشد 

نای زمرد، برده آبش در گلوها!

در نغمه خوانی ها سود، دراج سرمست 

با جفت خود، هردم، به چندین گفتگوها

 و آن، نتفه بو نارنج از یارینه بر شاخ

غلتان شود بر سبزه، چون زرینه گوها!

در نوبهاری، این چنین شاداب و شادان

هر بیدلی، دارد هزاران آرزوها

ای آرزویت روزگاری مانده بر دل

باز آی و، کن آسوده ام، از جستجوها

 از جوش مهرت، نغمه ها دارد، فریدون

جوشنده تر، از باده ها، اندر سبوها!

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین