چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر شگرف/شبچراغ
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf">مجموعه شعر شگرف</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/shegerf/shab_cheragh_fereidoon">شبچراغ</a></li> </ul> </nav>

شبچراغ

امشب، چه شد که در آن میخانه، باز نیست؟

و آن چنگ و نی، بکار طرب نغمه ساز نیست؟

شمع سرای روشن محمود، برده اند؟!

یا صد غلام هست و، به چشمش ایاز نیست!

دوشینه، زخمه های خوشت، باغ نغمه بود

امشب به هر رهی که زنی، دلنواز نیست

خون میخورم چه غنچه، که جز باد صبحدم

در این زمانه، محرم پیغام راز نیست

راهی، که سر به درگه مقصود  مینهد

صد عمر، اگر در آن به سر آید، دراز نیست

آواره گرر وادی تشویش را، بگو

آن قبله ای که میطلبی، در حجاز نیست

شاهین، هنوز طعمه از گنجشک میخورد

شاهین داد سنج طبیعت، تراز نیست

با داریوش، شوکت اسکندری گذشت

جبر است این، گناه نشیب و فراز نیست

کرنش، خدای را سزد ایجان،که بر درش

شاه و گدا، ز رحمت او بی نیاز نیست

آهن ربای مانده ز لرزندگی، به قطب

گوید، که بر تو ای دل حق بین، نماز نیست

با داریوش، شوکت اسکندری گذشت

جبر است این، گناه نشیب و فراز نیست

کرنش، خدای را سزد ایجان، که بر درش

شاه و گدا، ز رحمت او بی نیاز نیست 

آهن ربای مانده ز لرزندگی، به قطب

گوید، که بر تو ای دل حق بین، نماز نیست

ترسنده غوک گوشه ی مرداب را، بگو

گر بر تو آفتی رسد، از شاهباز نیست!

زین رنگ و نغمه ها که زدم بر حدیث دل 

بشنو دمی، که قصه ی دل، جانگداز نیست

بر چنگ چامه ساز فریدون، ز موی دوست

ابریشمی بود، که به هر چنگ و ساز نیست

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین